سلام دخي منگولي مامان ديشب ياد گرفته بودي به بابايي مي گفتي بابا پدر و به من مي گفتي مامان مادر و حسابي بلند داد مي زدي حسابي خونمون به هم ريخته و داريم خونمونو رنگ مي كنيم و شديدا به هم ريخته شده و از همه خوشحال تر تو دختر نازم و مسئله جالب اينكه بدون دمپايي در سخت ترين شرايط هم تو خونه راه نمي ري و حسابي كمك من و بابايي كردي تا اينكه خونه رو كمي مرتب كنيم دوستت دارم راستي لالايي هم مي خوني ( مهتاب دادادا ) به اين نتيجه رسيدي م كه شما (ل)را نمي تواني بگي و به همين خاطر اسم خودت را مي گي (آدا) يا همون هلا ، دادا يا همون لالا و (د) را ت مي گي حميت همون حميد ، مجيت - مجت يا همون مجيد