مرضی مامان
سلام عزیز مامان
دخترم با گفتن اسمم و چسباندن یه مامان بهش دلم رو داری می بری و هر بار که صدام می کنی خدا را شکر می کنم که تو رو دارم
مامانی رنگ ها را یاد گرفتی ، ازت می پرسم اسمت چیه و جواب می دی ،صندلی ، چنگال
داری دندان های نیش در می یاری و چند شب پیش نیمه های شب بیدار شدی و دستت می گذاشتی روی گوشت و می گفتی (درد ، درد ) و با هزار ترفند خوابوندمت
عزیزم دو روز وقتی می خواهم برم سر کار بیدار می شی و من تا شب به خاطر تو داغونم عزیزم ازت خواهش می کنم بیدار نشو و وقتی من رفتم بیدار شو
در هر صورت دختر منی و با تمام وجود دوستت دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی