بدون عنوان
دخترم چند روز تعطیل بودیم و بهترین روزهای زندگیمونو در کنار هم سه نفری گذراندیم
شما دائما جیغ می کشیدی که با نشان دادن 4 تا از انگشتهایم دیگه از سرت افتاد به این معنی که:
دیگه نگاهت نمی کنم
دیگه باهات صحبت نمی کنم
دیگه باهم بازی نمی کنیم
دیگه بغلت نمی کنم
البته شما خانمی و با اجرای یکی دو بار این تنبیه دیگه جیغ نکشیدی تازه مامانی دیگه با آرامش تمام تو تختت می خوابی و شب تا صبح بیدار نمی شی در ضمن دیگه ÷وشک هم نمی شی البته بجز شبها و خودت تمام تلاشت رو می کنی که خودت را و شلوارت را کثیف نکنی
در ضمن اگر یکی از لباس هایت یعنی شلوار و بلوزت با هم هم خونی نداشته باشند به هیچ وجه قبول نمی کنی که تنت بمونه می گی باید هر دو لباست یک شکل باشند .
اولین هدیه هلا برای بابایی بدون گفتن من و یا هیچ کس دیگه ای : راستی جعبه عینک بابایی رو برایش با یک برگه سفید کادو کردی و بردی دادی به بابا ناصر
راستی من بهت می گم عمر من کیه می گی من و زندگی ، عشق ، هستی ،آرزو و ...
خاله بهت می گه تو زندگی منی می گی نه من زندگی مامانمم
الللللللللللللللللللللو گفتنت منو کشته خاله برایت موبایل کوچولو خریده و شما دائما با اون سرگرمی و مثل فرانسوی ها می گی الللللللللللللللللللللو
باز هم برایت می نویسم